-
ای دبستانی ترین احساس من
دوشنبه 23 اردیبهشتماه سال 1392 12:19
نمی دونم این شعر سروده کیه ولی خیلی قشنگه خوشحال میشم اگه کسی شاعرش رو میشناسه و بهم بگه ای دبستانی ترین احساس من خاطرات کودکی زیباترند یادگاران کهن مانا ترند درسهای سال اول ساده بود آب را بابا به سارا داده بود درس پند آموز روباه وکلاغ روبه مکارو دزد دشت و باغ روز مهمانی کوکب خانم است سفره پر از بوی نان گندم است کاکلی...
-
تقدیم به تمام دوستان
شنبه 12 شهریورماه سال 1390 10:11
او هر فردی را منحصر به فرد میآفریند از باغی میگذری و به یک درخت بلند و عظیم برمی خوری مقایسه کن: درخت بسیارتنومند و بلند است، ناگهان تو خیلی کوچک هستی اگر مقایسه نکنی، از وجود آن درخت لذت میبری، ابداٌ مشکلی وجود ندارد. درخت تنومند است: خوب که چی؟ بگذار تنومند باشد، تو یک درخت نیستی و درختان دیگری هم هستند که چندان...
-
سنگ پشت
سهشنبه 11 مردادماه سال 1390 12:53
پشتش سنگین بود و جادههای دنیا طولانی. می دانست که همیشه جز اندکی از بسیار را نخواهد رفت. آهسته آهسته می خزید، دشوار و کُند؛ و دورها همیشه دور بودند. سنگ پشت تقدیرش را دوست نمی داشت و آن را چون اجباری بر دوش می کشید. پرنده ای در آسمان پر زد، سبک بال... ؛ سنگ پشت رو به خدا کرد و گفت: این عدل نیست، این عدالت نیست.کاش...
-
دوستت دارم
یکشنبه 12 تیرماه سال 1390 12:07
اگر کلمه دوستت دارم قیام علیه بندهای میان من و توست اگر کلمه دوستت دارم راضی کننده و تسکین دهنده قلب هاست اگر کلمه دوستت دارم پایان همه جدایی هاست اگر کلمه دوستت دارم نشانگر عشق راستین من به توست اگر کلمه دوستت دارم کلید زندان من و توست پس با تمام وجود فریاد میزنم دوستت دارم
-
چرا مادرمان را دوست داریم؟
چهارشنبه 22 دیماه سال 1389 08:27
چرا مادرمان را دوست داریم؟ چرا مادرمان را دوست داریم؟ چون ما را با درد بدنیامیآورد و بلافاصله با لبخند میپذیرند چون شیرشیشه را قبل از اینکه توی حلق ما بریزند ، پشت دستشان میریزند چون وقتی توی اتاق پی پی میکنیم زیاد با ما بداخلاقی نمیکنند و وقتی بعدها توی تشکمان جی جی میکنیم آبروی ما را نمیبرند چون وقتی تب...
-
قهوه نمکی
یکشنبه 21 آذرماه سال 1389 11:24
اون دختر رو تو یک مهمونی ملاقات کرد. خیلی برجسته بود، خیلی از پسرها دنبالش بودند در حالیکه اون پسر کاملا طبیعی بود و هیچکس بهش توجه نمی کرد. آخر مهمانی، دختره رو به نوشیدن یک قهوه دعوت کرد، دختر شگفت زده شد اما از روی ادب، دعوتش رو قبول کرد. توی یک کافی شاپ نشستند، پسر عصبی تر از اون بود که چیزی بگه، دختر احساس راحتی...
-
تولدم مبارک
سهشنبه 16 شهریورماه سال 1389 08:28
سلام تولدم مبارک . تولدم مبارک . امروز تولدم . باز هم یه سال دیگه گذشت و یه سال دیگه بزرگتر شدم . نمی دونم چرا آدما توی روز تولدشون فقط احساس میکنن بزرگتر شدن و تو روزهای دیگه یادشون می ره . خیلی جالبه . کاش همیشه آدما فکر این باشن که یه روز دیگه به عمرش اضافه شد . ولش کن مثل اینکه دارم معلم اخلاق میشم . تو این روز...
-
سال ۱۳۸۹ مبارک
شنبه 29 اسفندماه سال 1388 18:52
نوروز این یادگار دین زرتشت مهر کوروش جام جمشید تیرآرش شرافت کاوه خون سهراب رخش رستم عشق بابک قداست ایران بلندای دماوند نجابت مازیار زیبایی شیرین عشق فرهاد عمر پرسپولیس شکوه پاسارگاد پندارنیک گفتارنیک کردارنیک از اهورای پاک بر تمامی ایرانیان مبارک باد زرتشت بیا که با تو امید آید شب نیز صدای پای خورشید آید تاریخ اگر...
-
گیسوان تو
چهارشنبه 12 اسفندماه سال 1388 07:34
در شبان غم تنهایی خویش عابد چشم سخنگوی توام من در این تاریکی من در این تیره شب جانفرسا زائر ظلمت گیسوی توام گیسوان تو پریشانتر از اندیشه ی من گیسوان تو شب بی پایان جنگل عطرآلود شکن گیسوی تو موج دریای خیال کاش با زورق اندیشه شبی از شط گیسوی مواج تو من بوسه زن بر سر هر موج گذر می کردم کاش بر این شط مواج سیاه همه ی عمر...
-
تولدت مبارک ای تک ستاره زندگیم
جمعه 23 بهمنماه سال 1388 19:47
تو گل سرخ منی تو گل یاسمنی تو چنان شبنم پاک سحری ؟ نه از آن پاکتری تو بهاری ؟ نه بهاران از توست از تو می گیرد وام هر بهار اینهمه زیبایی را هوس باغ و بهارانم نیست ای بهین باغ و بهارانم تو سبزی چشم تو دریای خیال پلک بگشا که به چشمان تو دریابم باز مزرع سبز تمنایم را ای تو چشمانت سبز در من این سبزی هذیان از توست فریبای...
-
فرناز جان تولدت مبارک
چهارشنبه 18 شهریورماه سال 1388 10:23
دختر گلم فرناز عزیزم روزی که به دنیا اومدی بارون می اومد ولی آسمون آبی و آفتابی بود . چون فرشته ها داشتن گریه می کردن که یکی ازشون کم شده . خدا رو شکر می گیم که یه هدیه آسمونی به ما عطا کرده . سومین سال تودلت به همراه ۱۳۸۵ گل رز بر گرفته از صمیمانه ترین احساسات قلبیمون رو بهت تبریک می گیم . فرناز جان تولدت مبارک مامان...
-
تولدم مبارک
دوشنبه 16 شهریورماه سال 1388 00:00
سلام امروز تولدمه خیلی احساس خوبی دارم از اینکه یک سال دیگه بزرگتر شدم خوشحالم . از شما دعوت می کنم توی جشن تولدم شرکت کنید و منو با نظراتتون خوشحال کنید . جشن تولدم بهتون خوش بگذره. چون ماه رمضونه کیک نخریدم . ولی میتونید تا جون دارید برقصید . راستی امروز تولد یسنای عزیز هم هست . یسنا جان تولدت مبارک .
-
رمضان
چهارشنبه 11 شهریورماه سال 1388 11:23
کوله بارت بربند . شاید این چند سحر فرصت آخر باشد که به مقصد برسیم بشناسیم خدا را و بفهمیم که یک عمر چه غافل بودیم . می شود آسان رفت . می شود کاری کرد که رضا باشد او . ای سبکبال در این راه شگرف در دعای سحرت در مناجات خدایی شدنت هرگز از یاد مبر من جا مانده بسی محتاجم
-
به آرامی آغازبه مردن می کنی اگر ...
چهارشنبه 7 مردادماه سال 1388 12:09
به آرامی آغازبه مردن می کنی اگرسفرنکنی اگرکتابی نخوانی اگربه اصوات زندگی گوش ندهی اگراز خودت قدردانی نکنی به آرامی آغازبه مردن می کنی اگر برده عادات خود شوی اگرهمیشه از یک راه تکراری بروی زمانی که خود باوری را بکشی وقتی نگذاری دیگران به تو کمک کنند به آرامی آغازبه مردن می کنی اگر روزمرگی را تغییر ندهی اگر رنگهای...
-
به یاد ......
پنجشنبه 18 تیرماه سال 1388 19:24
گله کنار هرقطره اشکم هزار خاطره دفنه اینقدر خاطره داریم که گویی قد یک قرنه گلوم میسوزه از عشقت ، عشقی که مثه زهره ولی بی عشق تو هردم خنده با لبهای من قهره درسته با منی اما به این بودن نیازارم تو که حتی با چشماتم نمی گی آه دوست دارم اگه گفتی دوست دارم فقط بازیه لبهات بود وگر نه رنگ خودخواهی نشسته توی چشمات هر چی عشقه...
-
دوستت دارم
سهشنبه 16 تیرماه سال 1388 13:38
غروب کوچه را دیری است می گردم به بوی تو ببین! چون اشک افتادم به پای جستجوی تو سراپا مست می خواهد مرا چشم سیاه تو کدامین باده غلغل می خورد، ها! در سبوی تو دلم در دست یاد توست کمتر ناز کن با من تمام آرزوی خویش را بستم به موی تو تو انگاری بهار دیگری در گیسوان داری نخواهم صبح گلشن، باصفای رنگ و بوی تو چنان چشم تو در آیینه...
-
۱۳۸۸
یکشنبه 9 فروردینماه سال 1388 21:31
سال نو مبارک